نگاه کن به بوته ی گلی که پنج شاخه گل دارد,شاخه ی اول غنچه است و شاخه ی دومی دار حال باز شدن وسومی باز شده و چهارمی در حال پژمرده شدن وآخری پژمرده شده. شاید فکر کنی این هار ا چر ا نوشتم چون این حالات تو. ومن یااکثر انسان ها ایم.شاخه ی اول یعنی غنچه خود ما هستیم که در حال باز شدنیم واز دنیا تصورات و خیالاتی زیبا و محال داریم ود نیایی پر از امید ,حالت دوم یعنی در حال باز شد ن ,کمی دنیا و ناملایمات دنیوی را دیده ایم اما باز پر از امیدی وپر از خیالات. اما حالت سوم کامل باز شدهای ودنیا وناملایمات اش بر ما در حال پیروز شدن است شکست ,مرگ آشنایان و عزیزان چه در ذهن ما ودر واقعیت ,خیانت و اکثر و بیشتر ناملایمات را دیده وچشیده ایم,قوی باشیم وگرنه دچارحالت چهارم میشویم یعنی در حال پژمرده شدن آن گاه تمام علف هرز های دنیا یعنی خیالات بد وانسان هایی که سرتاسر حرف ها و پند هایشان نا امید کننده استد دورمان را میگیرند تا ما را از پای درآرند وبه حالت پنجم یعنی پژمرده شدن دچار میشویم و به مرگ روحی وجسمی گرفتار میشویم...دنیا با هر بدی وناسازگاری هایش یک کو چو لو خوبی دارد قبل از اینکه به این حالات دچارشویم دنبال آن خوبی باشیم و خیال پوچ نکنیم و سعی کنیم همیشه یا اکثر اوقات در حالت اول و دوم باشیم نگذاریم حالت سه وچهار بر ما غلبه کند.
زندگی زیباست ماایم که ان را خوب و بد میکنیم با کردار و رفتارمان
انشا ا... زندگی همیشه با تمام انسان ها راه بیاید به خصوص شما